مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

جواب

در ادامه پست قبل نظری از مارال  عزیز دریافت کردم که میخواستم همونو با جواب خودم بزارم:


       " سلام ..بله.. گاهی حرف های ادم هایی که مینویسن خیلی باارزش تر از اینه که دیگران بفهمند...گاهی حرف دل زدن برای کاغذ با ارزش تر از حرف زدن برای کسانی است که نمیفهمندحرف هایی که از ته دلت است...ارزش مند بودن نوشته ها را همه نمیفقهمند چون اگر میفهمیدند که دیگر با ارزش نبودند..اما درد دل تو اینه که کسی نمیاد سراغت..سراغ من هم نمیان اما مهم اینه که ما برای خودمون مینویسم..وقتی دل هامون بارونیه...نوشته ها مقدس میشن..."



مرسی از نظر مارال.ولی در جواب باید بگم که:


    نه خیر!

چه حرفیست که بگیم حرفامون اونقدر با ارزشه که بقیه نمیفهمن!

من گله دارم از دست خودم و امثال خودم که اصلا نمیدونیم وب برا چیه !

دوست دارم حرفای روزمره و فکرامو بنویسم که دیگران بخونن(به مثال اینکه با دوتا از رفقا بشینی

گپ بزنی)و منم همینطور به حرف دیگران پی ببرم.همین.

در ضمن نوشته برای خونده شدنه نه برای آرشیو شدن(برای اطلاع).

نظرات 3 + ارسال نظر
مارال پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:34 http://www.shabhaieistade.blogfa.com

سلام..ممنون ...حرف های من را کسی مثل خودم میفهمه..یعنی یک دختر که مشغله ی زندگیش کمی مثل من باشه..تجربه دارم که برای خیلی ها نوشتم و برای خیلی ها خوندم اما اونها حتی به اندازه ی احساس واقعی تو نمیفهمن..گاهی مردم متوجه نمیشن که منظور تو چیه.مثل الان شما..چه قدر قشنگ میشه که ادم ها اول فکر کنن و بعد صحبت کنند.اینطوری من و امثال من راحت تر میتونن بنویسن و یا حتی گپی بزنن با تو و امثال تو..البته من اصلا توهین نمیکنم..اما اگه دقت کنی من خیلی دوست دارم با کلمات تو نوشته هام بازی کنم و باید خوب بفهمید که وقتی میگم اگه ادم ها حرف دلت یا نوشته های با ارزشت را میفهمیدن اون ها دیگه با ارزش نبودن یعنی چی؟بعضی نوشته ها برای من با ارزشن و خوبه که همه ی نوشته ها خونده نشن..بعضی ها باید توی قلبت ببونه چون همه چیز رو همه کس نمیفهمن..این ها رو میگم چون تا حالا خیلی از نوشته هات رو خوندم و همه ی ان ها را تحسین میکنم .اما خیلی خوش حال میشدم که اینقدر تند نظر نمیدادید در رابطه با یکی از طرفداران وبتون.شاید سن و سال زیادی نداشته باشم اما مطمئن هستم که از وب و حداقل نوشت اطلاع داشته باشم و میدونم برای چیه...ممنون از شما دوست عزیز...

مارا پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 http://www.shabhaieistade.blogfa.com

راستی من اصلا دوست ندارم که به خواننده های محترم توهین کنم چون از این میترسم که توی پست بعدی با فونت بزرگ بنویسید که(چه قدر مردم راحت نظر میدهند ..)یا بگی که من این حرف ا را نزدم.میدونم که هرچی بگم شما جوابی دارید چون خودم همیشه اینطوری ام.البته شما جواب قانع کننده میدی...به هر حال آقای هنرمند محمد هادی مجیدی من هنوز هم از طرفداران سبک نوشته هاتونم و دوست دارم که برای نوشته هایی مثل نوشته های ما هم طرفدارانی باشد...فعلا...............

[ بدون نام ] جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:06 http://www.divanegi.blogfa.com

با نظر مارال موافق و با هادی مگیدی بسیار بسیار مخالف هستم !

کاش قبل از لبهامان ، گوشمان باز میشد . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد