دیشب جشن تولد پوریا شفیعی با حجم زیادی از احساسات دوستانه من ، سبحان و امین ( نه امین دوست من ! که یک امین دیگه که دوست مشترک من و پوریاست) و البته در حالت بسیار پسرانه و خر بازانه در بالای کوه برگزار شد !
و او با کلی امید و آرزو پا به 25 سالگی گذاشت . البته روز پر خاطره و سرشار از تجربیات جدید بود . هرچند هر دو حس کردیم که چقدر پیر شدیم :/ اما حس عاقل تر بودن هم کردیم خوشبختانه و البته تجربیات جدیدی هم داشتیم :) که به خودی خود ارزشمند بود . جای دوستان عزیزمون امین شریفی و رامبد مقیمی بسیار خالی .
تو عشقی
پوریا عشق تر
یوووووو