سلام بر شما
یک شعر کوتاه و قدیمی از خودم
برای لحضه های زندگی...
...و هر آن چیزی که پیرامون ماست درسی است برای زندگی.
یک فرش پاره روی بند،
کهنه همچون دل صاحب می نمود.
صاحبش یک پیر زن،اهل این اطراف بود.
فرش بیچاره به بند،چه کتک ها که نمیخورد بر آن!
اشک او ، دادن خاک است به باد!
و آخر پیر زن نا خوش ز کار خود ، ز جا
خیزید و فرشش را در آورد از عزا!
فرش بیچاره که آمد بر زمین،
از هر غباری ، تمامآ شد رها!
پـــــس ....
تکانی لازم است!