مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

جمع بندی یک دهه از زندگی من

در اواخر فروردین هستیم و ۱۰ سال از ورود من به دنیای هنر گذشته و من باید دست آورد های خودم رو جمع بندی کنم. 


برای اولین بار به طور قاطع میتونم بگم که بسی خوشحالم از زندگی. با تمام تب و تاب ها خوشحالم از انتخاب این مسیر و در نقطه ای از زندگی ایستادم که هم مواجه هستم با تصمیمات بزرگ برای ادامه زندگی و هم باید نتیجه گیری و آسیب شناسی داشته باشم از ۱۰ سال پیش.


این ده سال شامل سال آخر دبیرستان، ورود به هنرستان، یک سال پشت کنکور و ۶ سال تحصیل من در رشته آهنگسازی میشه...


از نظر حرفه ای پستی ها و بلندی های زیادی سر راه من بود و حاصل اون تاسیس و برگزاری اولین دوره جشنواره موسیقی صبا، ساختن چندین قطعه در بافت های مختلف موسیقی، مطالعه تاریخ و زیبایی شناسی هنر و مدیریت، 

تجربه دو سال تدریس به طور مداوم، تاسیس و مدیریت ارکستر باربد برای دو اجرا، خواندن در گروه کر شهر تهران و چندین اجرای دانشجویی و حرفه ای با ارکستر سمفونیک تهران، شاگردی چندین نفر از اساتید موسیقی و پیدا کردن دوستان فعال در این رشته. در کنار اون تجربه سخنرانی در نشست پژوهشی اپرا به عنوان پدیده ای اجتماعی و مدیریت روابط عمومی هفتمین دوره نوشتار ها و وبسایت های موسیقی در اینترنت. 

از بعد درآمد زایی هم پروژه استودیو چلستا که در واقع آهنگسازی مشترک بین من و مهران بدخشان بوده برای انیمیشن ‌ و فیلم رو هم مدیریت کردم که تا این لحظه چندین سفارش دولتی یا خصوصی داشتیم. 


سر جمع، به گمانم بد نیست. 

اما حقیقتا برای ده سال آینده انتظارات بسیار زیادی از خودم دارم.

_____________

‌پ . ن : به طور معجزه آسایی  با یکی از دوستان بسیار مهم زندگیم از دوره راهنمایی که همون پیام آژیر هست مجددا تجدید میثاق کردیم :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد