مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

مرغ مهاجر

زندگی حسی غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد ...

دلم بخشایش می‌خواهد

این روزها که به مرداد نزدیک می‌شوند. دل من فقط و فقط بخشایش می‌خواهد. جدا از این که فکر کنم به عنوان یک مرد ۲۶ ساله دستآوردم چه بوده، همیشه به مرداد ماه که زمان تولد من هم هست میرسیم، دلم بخشیده شدن می‌خواهد. هرچند مطمئن نیستم که آنقدر گناهکارم یا نه.

گفته بودند: که زمان بر هر درد بی درمان دواست. ولی به نظر درمانی در کار نیست.هرچند که این روز ها به نظر موفقیت و بخت با من یار هستند اما یاد بسیاری مسائل با من هستند که بالاخره روزی حل خواهند شد.


پ.ن: یکی از بهترین و قدیمی ترین دوستانم با من تماس گرفته و مشتاقم که دیداری تازه کنم. این هم از آن خوش شانسی هاست... پیام عزیز: ممنون که به یاد من بودی. هادی هم هرگز تو را فراموش نکرد..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد